تفاوت مارکسیسم با کمونیسم و سوسیالیسم

ساخت وبلاگ

علي رغم شباهتها و اشتراكات فراوان اين اصطلاحات ، در بررسي تفاوت ها لازم است به بررسي آن بپردازيم : يكم . كمونيسم (communism)؛ در فرضيه هاي كارل ماركس و فردريك انگلس ، كمونيسم جامعه اي است به اصطلاح بي طبقه با مالكيت واحد همگاني مردم بر وسايل توليد ، برابري كامل اجتماعي همه اعضاي جامعه . توضيح بيشتر اينكه ؛كمونيسم از ريشه لاتين (commons) به معني اشتراك گرفته شده است كمونيسم از قديميrlm;ترين مكاتب سياسي دنيا است در سال 1848 <<كارل ماركس>> و <<فردريك انگلس>> در آلمان در سال 1848 با انتشار مانيفست كمونيست حركت تازهrlm;اي در نهضت كمونيسم جهاني به وجود آوردند. از نظر فلسفي و اقتصادي كمونيسم و سوسياليسم داراي ريشه واحدي هستند و هر دو بر مالكيت عمومي وسائل توليد تكيه ميrlm;كنند، با اين تفاوت كه كمونيسم مرحله پيشرفت يا مرحله نهايي سوسياليسم به شمارميrlm;آيد. ماركس در آثار مختلف خود از <<مانيفست>> كمونيست گرفته تا كتاب <<كاپيتال>> تاريخ تحولات جهان را بر مبناي ماترياليسم تاريخي، يا فلسفه مادي ديالكتيكي بيان ميrlm;كند ماركس تكامل وسايل توليد و نحوه تملك و بهرهrlm;برداري از اين وسايل را زير بناي تحولات اجتماعي ميrlm;داند و تاريخ بشر را به صورت تاريخ جنگهاي طبقاتي و منازعه بين ظالم و مظلوم و استثمار كننده و استثمار شونده بررسي و تجزيه و تحليل ميrlm;نمايد. از نظر ماركس دورهrlm;هاي تاريخي عبارتند از: 1ـ كمون اوليه كه در اين جامعه بدون طبقه هيچ گونه تملك بر وسايل و ابزار توليدوجود نداشته است، 2ـ بردهrlm;داري 3ـ فئودالية 4ـ بورژوازي و سرمايهrlm;داري 5ـ سوسياليسم 6ـ كمون ثانويه. دوم . ماركسيسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه ماركس و واضع فلسفه كمونيسم جديد است . اين واژه از نام كارل ماركس بنيانگذار سوسياليسم علمي گرفته شده است .به طور مختصر ميrlm;توان اساس تفكر ماركسيستي را در موارد ذيل خلاصه نمود: الف ) اقتصاد تعيين كننده مسير تاريخ است و تاريخ جز جنگهاي طبقاتي و مبارزه بين گروههاييكه منافع اقتصادي آنها با هم متعارض است چيز ديگري نيست. بر اساس اين تعبير جنگهاي طبقاتي در مراحل مختلف تاريخي ابتدا بين بردگان و بردهrlm;داران، سپس ميان فئودالها و <<سرفrlm;ها>> يا دهقانان فقير و بيrlm;زمين و بالاخره بين كارگران و سرمايهrlm;داران در ميrlm;گيرد و سرانجام به پيروزي طبقه كارگر يا پرولتار يا و نفي كامل طبقات اجتماعي منتهي ميrlm;گردد. ب ) دولتها نقشي جز تأمين طبقه حاكم ندارند و در جوامع سرمايهrlm;داري دولت حافظ منافع صاحبان سرمايهrlm;ها و استثمار طبقه كارگر است اين فشار و استعمار فقط هنگامي خاتمه خواهد يافت كه مالكيت خصوصي، به ويژه مالكيت ابزار توليد از ميان برداشته شود و طبقه كارگرحكومت را به دست خود بگيرد. (محمود طلوعي، فرهنگ جامع سياسي، ص 703 و 779) همانگونه كه گذشت كمونيسم قبل از ماركسيسم هم وجود داشت. ماركس در واقع كمونيسم كارگري را فرموله كرد و ماركسيسم تئوري كمونيسم كارگري است. اگر به مانيفست فصل چهارم آن رجوع كنيد خود ماركس و انگلس ميگويند كه قبل از آنها هم سوسياليسم هاي غير كارگري وجود داشتند. ولي بعد كمونيسم ماركس به گرايش اصلي كمونيسم تبديل شد . سوم . سوسياليسم <> يا جامعهrlm;باوري، اين اصطلاح كه از واژه <<سوسيال>> به معناي اجتماعي در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهاي بسيار دارد، اما تعريف معمول اين اصطلاح را در واژهrlm;نامه انگليسي آكسفورد، چنين ميrlm;توان يافت: <<سوسياليسم تئوري يا سياستي است كه هدف آن مالكيت يا نظارت جامعه بر وسايل توليد - سرمايه، زمين، اموال و جز آنها - به طور كلي، و اداره آن به سود همگان است>> . (داريوش آشوري، دانشنامه سياسي، ص 204) در يك جمع بندي سوسياليسم به عنوان مكتبي مبتني براصالت جامعه و اشتراكيت ابزار توليد ، و كمونيسم بيانگر مرحله اي ايده ال از چنين وضعيتي در جامعه ، و بالآخره ماركسيسم يكي از نظريه پردازان چنين تفكري است .

انجمن مارکسیسم سنتر ...
ما را در سایت انجمن مارکسیسم سنتر دنبال می کنید

برچسب : تفاوت مارکسیسم با سوسیالیسم,تفاوت مارکسیسم با کمونیسم,فرق مارکسیسم با کمونیسم,فرق مارکسیسم با سوسیالیسم,فرق مارکسیسم با اسلام, نویسنده : fmarxismcenter4 بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 7:08